سرزمین ما ....

سینه میسوزانی ای دل چو می آغازی سخن...

سرزمین ما ....

سینه میسوزانی ای دل چو می آغازی سخن...

انتظار ۲

 

انتظار واژه ی غریبی است ...

 واژه ای که روزها یا شایدم ماههاست

که با آن خو گرفته ام.

 که چه سخت است انتظار ..

هرصبح طلوعی دیگراست برانتظارهای فرداهای من!

خواهم ماند تنها در انتظار تو

چرا نوشتم در برگ تنهاییم برای تو، نمیدانم؟

 شاید روزی بخوانند بر تو، عشق مرا

می دانم روزی خواهی آمد، می دانم

گریان نمی مانم، خندانم!

برای ورودت ای عشق

وقتی که به یادت می افتم،

 یک بار...نه...بلکه صد بار

وجودم را سراسر عشق فرا می گیرد 

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد